عروسی پر ماجرا
سلام نینی که هنوز نیستی
خوبی نفس
اووووووووووووم خب اخر هفته ی پر ماجرایی بود
عروسی پسر خاله ای بود اق کوروش . خخخخخ
از اونجایی که دایی تیردادت قسم خورده هر عروسی ی بلایی سرش بیاد
دیشب تصادف کرد و دست چپش تا ارنج رفت تو گچ .
خب ازین بگذریم خاله خانم هم قلبش گرفت
نمدونم سر چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بقول خالت به ما چه !
ولی من فضولیم گل کرده ها اونم بد جوری
خودمم سقد شدم به عبارتی
چون پسر دایی گرامی پاشو اورد جلو پام منم متوجه نشدم با کله رفتم زمین
پاشنه کفشم هم شکست
مجبور شدم کفش های بیرونیم رو بپوشم
کم مونده بود فقط عروس بخوره زمین
خب دیگه فک و فامیل ما هن دیگه
فعلا عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی